پیشت نشستم و چشمام اشک حلقه زده. به معده ورم کرده ات نگاه میکتم و صورت و پوستت. کی وقت کردی اینقدر صورتت لاغر شه؟؟ چرا اون چشمای خوشگلت اینقدر بی رمق شده فرشته من؟؟؟ کاش بهم میگفتن ی گلی اون سر دنیاست که باید از نوک کوه قاف بکنی و بیاری تا حال مامانت خوب بشه و من همین فردا میرفتم. فرشته من چی کار کنم برات؟؟؟؟دستم رو گرفتی و گذاشتی رو معده ات و گفتی کاش دستت رو میزاشتی خوب میشد. هر روز پیگیر دکترتی که جرا نمیاد از کانادا. معلومه کلی داری تحمل میکنی. فدات بشم که هیچی بروز نمیدی تا ما اعصابمون اروم بمونه چطوری ول کنم برم اون سر دنیا و تنهات بزارم؟؟؟ چقدر مطلومانه میگفتی ما رو تنها نزار.مادر مادر مادر. نمیخوام اسیر بشم و شاهد ضعیف شدت روز به روزت باشم. نمیخوام بعدا افسوس بخورم که چرا نرفتم. خدایا خدایا خدایا. مادرم مادرم مادرم.

پدرمم هر روز بیشتر از روز قبل تو لاکش فرو میره و هر شب زودتر از شب قبل به خواب میره:(


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها